حسن فراهانی / «ساسی مانکن» در پیوست آهنگ جدیدش «برادران لیلا» گفته است آن را برای کودکان نساخته و افراد بالای هجده سال مخاطبش بودهاند. در این یادداشت نمیخواهم در مورد این محتوای آغشته به لجن با نام موسیقی چیزی بنویسم، بلکه به موضوعی وسیعتر با طرح این سوال که «چرا اصولاً هر چیز ضرر داری لذت بخش است و چرا انسان به دنبال لذت های این چنینی است؟» میپردازم. کما اینکه علیرغم توجه بیش از اندازه مخاطبان در تولیدات قبلی به این خواننده، بنظر میرسد درکار جدیدش با اینکه چند برابر لجن پراکنی بیشتری دارد شاهد افول او در حوزه اثرگذاری و کیفیت موسیقی هستیم، بطوریکه تا روز نگارش این متن ( دوازدهم آذر۱۴۰۲) کلید واژه آهنگ مذکور و نام خواننده در ۲۵ جستجوی اول فارسی زبان دیده نشده – در جایی که افسانه جومونگ رتبه ۲۲ را دارد- اما میدانیم که توسط مخاطبان ایرانی، این آهنگ به هرحال دیده شده و منتشر میشود و این روند نیز به نسبت رو به افزایش است.
از اینجا شروع کنیم که تاکنون به این فکر کردهاید که چرا خوراکیهایی که خوشمزه بوده و از خوردنشان لذت میبرید را «بد یا مضر» مینامند؟ فهرست طویلی از مواد غذایی سرشار از چربی وجود دارد که عاشق خوردنشان هستیم. به چند نمونه شناخته شده از آنها اشاره میکنم همچنین به این فهرست هرچیزی که سرخ کردنی باشد و یا چیزهایی که احتمالاً به عنوان مواد غذایی «چرب» یا «خامهای» میشناسید را اضافه کنید. سیب زمینی سرخ کرده، پیراشکی، پیتزا، کیک پنیری، شیرینی، بیکن، سوسیس کالباس، همبرگر، میلک شیک، و …
یا موضوعی دیگر؛ همه ما می دانیم که ورزش خوب است، دویدن موجب سلامتی میشود و پیاده روی برای همه ما لازم و ضروری است. ولی اکثر ما ترجیح میدهیم این افعال را از شنبه آینده شروع کنیم، شنبهای که سالهاست نیامده. این موضوع گویا در همه موارد مصداق دارد و انسان اصولاً به دنبال لذتهای آنی است تا انجام سختیها برای رسیدن به آسایش بعدی. مثالهای دیگر مثل سختی درس خواندن، سختی رژیم غذایی، سختی صبح زود بیدار شدن و حتی کار کردن هم وجود دارد. میبینید که انسان چقدر سختی گریز است و راحتی و لذت لحظه را چقدر دوست دارد.
از موضوع دور نشویم به حوزه رسانه برویم، در تولیدات رسانههای امروزی هم همین میل به استفاده سرگرم کنندگی و جذاب و لذت بخش بودن رسانه ها وجود دارد و دلالت میکند.
میدانیم که فلان ادیب و نویسنده بسیار عمیق مینویسد ولی صفحه مجازیش کمتر دنبال میشود و شاید خودمان هم دنبالش نکنیم، اما یک صفحه سخیف با دنبال کننده میلیونی را همه ما شاید چند وقت یک بار چک کنیم، فیلم های فلسفی و عمیق کم میفروشد و بیشترین رکورد فروش فیلمها ویژه فیلمهای طنز هجو است که کمترین ارزشهای اخلاقی را هم رعایت نمیکنند، بسیاری روزانه منتظر اخبار جدید از صفحههای رسانهای هستند که فلان خواننده مشهور امروز چه خورده و کجا رفته است؟ درست مثل همان موضوع مضر بودن غذاها که علیرغم دانستن این موضوع باز هم آن را می خریم و میخوریم.
جالب است بدانید در تحقیقات جدید پژوهشگران عرصه تحقیقات بازار متوجه شدهاند، اگر در یک فست فودی فروشنده در کنار منو پیشنهادی خود، غذای سالم و معمولی هم پیشنهاد دهد ممکن است میزان فروشش کم نشود ولی رضایت و مطلوبیت و حس خوبِ خوردن غذای فست فودی را از مشتریان گرفته است. یعنی به قول خودمان مشتری غذای فست فودی را میخورد ولی با دیدن انتخاب غذای سالم، غذا کوفتش میشود و نکته دیگری که تحقیق شده اینکه در جایی که فست فود هست اگر غذای سالم و ارزانتر هم باشد، شما با سختی پول به غذای فست فود میدهید ولی در جایی که همه چیز مضر و فست فودی است شما حتماً با طیب خاطر و رضایت بیشتری پول به این غذای غیر سالم میدهید و با تعجب از این پرداخت حس خوبی هم خواهید داشت.
همین روند در دنیای رسانه هم وجود دارد. صاحبان رسانهها بنای خود را در الگوریتمها نشر و نمایش محتوا و تصاویر بر مبنای همین مضرها برای جذب مخاطب و درآمد بیشتر گذاشتهاند و ظاهراً تا اینجای کار هم موفق بوده اند.
برای درک بهتر فضای موجود، دنیایی را تصورکنید که در آن تمام فیلم ها فلسفی بود، اینفلوئنسرها هم از ادیبان درجه یک بودند و روانشناسان سطح یک (و نه شومن ها) به شما مطلب مفید ارایه میدادند، در این دنیای رسانهای خیالی، فقط موسیقی فاخر یا احیاناً کلاسیک وجود داشت و سینما، نمایش، داستان، شعر و همه و همه درجه یکش پخش می شد. بنظر شما چقدر از رسانههای این دنیای توصیفی استفاده می شد؟ بله به همین دلیل لذت جویی انسان، رسانهها بدون بی اخلاقی، بدون تصاویر مستهجن، بدون قمار و توهین دیگر دیده نمی شد و درآمدزا نبود. زیرا همان طور که قبلاً گفتم انسان اصولاً به دنبال لذت آنی و بدون سختی رسیدن به نتیجه است وگرنه طی صدها سال و هزاران سال گذشته با وجود پیامبران و اندیشمندان و از همه مهمتر، وجدان آگاه انسانی در همه جوامع بشری، وجود این همه جرم و جنایت وکژی و ناراستی جز وجود همین موضوع راحت طلبی و لذت لحظهای انسان، چه علت دیگری میتواند داشته باشد؟
بله یکی از گرایشهای فطری انسان، گرایش به لذت و خوشی و راحتی است که با فرار از درد و رنج و ناراحتی، همراه است. معنای فطری بودن این گرایش آن است که ساختمان روح انسان طوری است که نمیتواند از لذت و خوشی صرفنظر کند و یا اینکه طالب رنج و مشقت و سختی باشد. یعنی نمیتوان کسی را مذمت کرد که چرا طالب لذت و خوشی است یا از درد و رنج وسختی میگریزد. انسان برای رسیدن به لذتهای ارزشمند، باید سختیهایی را تحمل کند، به عنوان نمونه زحمتهایی که کارگران و کشاورزان میکشند به خاطر این است که به دنبال آن به راحتی و خوشی برسند و دسترنج خود را دریافت کنند. پس تحمل رنج و زحمت به خاطر رسیدن به لذت بیشتر و بهتر، کاری است که انسانها باید انجام دهند، قرآن کریم میفرماید: «شما به حسب طبعتان طالب لذتهای مادی و دنیوی هستید در صورتی که لذت آخرت بر لذت دنیا رحجان دارد؛)سوره الأعلى۱۶-۱۷ (
به هر حال تولید رسانهای ساسی مانکن هم مثل سایر تولیدات رسانهای سخیف دیده میشود و البته این نوع از تولیدات با استفاده از الفاظ رکیک و اروتیک امروزه به بالاترین حدش در طی دهه های گذشته رسیده و در سیل اطلاعاتی دنیای رسانهای جدید احتمالاً در آینده هم بیشتر خواهد شد که از بین نخواهد رفت. در برابر این حجم از بی اخلاقی همان روش و سبک درست زندگی را که میدانیم رعایت میکنیم، مثل یک رژیم غذایی سخت که هر چیزی را نمیخوریم، هرجایی غذا نمیخوریم و کمی از لذت فست فود دور میشویم و میدانیم که سخت است اما با این کارسلامتی خود و خانواده مان را تضمین خواهیم کرد و نکته آخر اینکه؛ رژیم رسانه ای را از همین امروز شروع میکنیم، حتماً از شنبه دیر خواهد شد.
ثبت دیدگاه