هنرمندنیوز: تازه ترین فیلم “کریستوفر نولان”، “اوپنهایمر” ، گر چه در روزهای تعطیلات گرم تابستانی به روی پرده سینما ها آمد، اما فروشی بالای یک میلیون بلیط را داشت. رقمی بالا برای فیلمی سه ساعته که در آن علم و زیر و بم های استفاده های  ویرانگر سیاسی ، همراه با نگرشی ژرف به  روان پدر بمب اتمی، ” جولیوس رابرت اوپنهایمر”، تار و پود اصلی را می سازد. تار و پودی که با یک میزانسن پر از تنش ویک موسیقی  سرگیجه آور در هم آمیخته شده است. “لودویک گورانسون” آهنگساز موسیقی هیپنوتیز کننده ی فیلمی است که شبیه به یک اپرای بسیار رادیکال شده است.

 

“سیلیان مورفی” در نقشی پر چالش و  سراسر از پرسشگری

مردی که نخستین بمب اتمی جهان را در جریان جنگ دوم جهانی و در چارچوب “طرح منهتن”  آفرید و فیزیک دانی بود که در دوران جوانی اش تمایلات نزدیک به حزب کمونیست آمریکا و یا هواداران آن داشت، توسط “کریستوفر نولان”، در مرکز فیلمی جای داده شده که در نهایت به تابلوئی بزرگ از واکاوی انسان ها تبدیل می شود. برای ایفای این نقش بسیار حساس و محوری، “سیلیان مورفی” (بازیگر فیلم هائی چون اینسپشن، و سه گانه بتمن) برگزیده شده که با جهره ای تکیده و چشمان ابی رنگ رفته اش، فیلم را از آغار تا پایان به دوش می کشد.  او در هر لحظه و هر پلان  تنش موضوع، ساختار فیلم و موفعیت هائی را که در آن یک انسان  سرنوشت میلیون ها انسان دیگر را  رقم می زند، به جلو می زاند.  در کنار او “امیلی بلنت” ، “مت دیون” و “رابرت دوتری جونیور” این “رزم نامه” را همراهی می کنند.

 

کارگردانی چشمگیر ” کریستوفر نولان”

با ساختن فیلمی بسیار دفیق بر پایه کتاب زندگی نامه شخصیت، نوشته “کای برد”، همراه با نوآوری در  داستان سرائی، بازیهای پر از ظرافت و تیز بنی، “کریستوفر نولان” توانسته  با دوازدهمین فیلم بلند خود، اثری بیافریند که هم نوجوانان هوادار فیلم های بزن بهادری و پرخرج هالیوودی و هم بیشتر منتقدان و بینندگان را در جایشان میخکوب می کند. گفته شد که نویسنده کتاب نیز از برداشت سینمائی کتابش بسیار خشنود است.   “کریستوفر نولان” در عین حال فیلمی متعهد، با نشان دادن چهره تاریک سیاستمدارانی را می سارد که یش از اندیشیدن به منافع ملی، در تلاش  به پاسخ  به عفده های خود  هستند. او از یک پدیده علمی ویرانگر که نه تنها قرن بیستم را وارد بعد دیگری کرد، بلکه سیاست جهان را دگرگون نمود،  ترابری برای  سخن از دلمشغولی های انسانی، فلسفی و  راوانشناختی ،می سازد. با رفت و برگشت به گذشته، به سیاه و سفید و رنگ ،  استفاده از نگاره های علمی وانفجار ها،  همراه با صداهای گوناگون، ذهن تماشاگر را بیدار نگه می دارد. . “نولان”  در پایان پریشانی درونی  “اوپنهایمر” (۱۹۰۴-۱۹۶۷)، سازنده بمب اتمی و درد وجدانی ای را مطرح می کند که در درازنای دوران تجربه و ساختن این شیئی ترسناک، در او دیده نمی شد.  او راه بسیار پرسش برانگیزی را می شکافد که امروز نیز همجون گذشته، انسان ها را در برابر یکی ارچالش های مهم تاریخ بشری فرار می دهد تا بگوید که ما انسان ها همه محکوم هستیم.  “کریسنو فر نولان” علیرغم به کار بردن ترفند های تکنیکی فراوان و کار آ، بیننده را اسیر آن ها نمی سازد و ازاین رو بهترین فیلم خود را ارائه می کند.

“طرح ویرانگر منهتن”

گقتنی است که “طرح منهتن” به کمک ۵۰۰۰ نفر و از جمله ۱۰۰۰ فیزیکدان،  در یک مرکز پژوهشی ساخته شده برای این کار در منطقه دور افتاده  “لس آلاموس” ، پیاده شد که به ساختن نخست بمب اتمی انجامید. این بمب در سال ۱۹۴۵، در حالی که آلمان نازی جنگ را باخته بود، با گفتن این که باید از ژاپن زهر چشم گرفت و راه را برای جنگ های آینده بست، به روی هیروشیما و ناکازاکی افکنده شد که مرگ ۲۰۰٫۰۰۰ نفر را به دنبال داشت.

فیلم موجودی را پیش چشممان فرار می دهد که چندان ما را از آنچه در درونش می گذرد آکاه نمی کند. شخصیت پیچیده “رابرت اوپنهایمر” نمی گذارد بفهمیم که آیا از گستره ی ویرانگر اختراعش آگاه بوده و یا جاه طلبی او را تا پیروزی پبش برده است ؟ به هر رو می دانیم که او بعد ها با ساختن بمب هیدروژنی مخالفت کرد، که هزار بار تواناتر از بمب اتمی است، و برای استفاده اتم در سراسر جهان برای استفاده های غیر نظامی، به تلاش پرداخت.  “اوپنهایمر” در سالهای ۵۰،  یعنی دوران “مک کارتیسم” ، هم به دلیل مخالفتش با ساختن بمب هیدروژنی و هم به دلیل  دمخوری با شخصیت های کمونیست، از گود بیرون رانده شد.  او تا پایان زندگی به آموختن فیزیک و مقوله اخلاق در دانشگاه “پرینستون” سرگرم بود افزون بر کار بر روی اتم، “اوپنهایمر” در رشته فیزیک ستارگان هم کارشناس توانائی بود و تئوری  “سیاه چاله” کهکشان را مطرح ساخت.

شایسته دانستن است که فیلم “اوپنهایمر” همزمان با “باربی”، ساخته “گرتا گرویگ”، فیلمی که نه از دور و نه از نزدیک هیچ پیوندی با فیلم “اوپنهایمر” پیدا نمی کند، به بازار آمد. اما میزان فروش “باربی” بشتر از این فیلم بود، که این خود نشان دهنده دلمشغولی های دوران کنونی مردم است. به عبارت دیگر، هر چه خطر ها بزرگتر می شوند، آنها خود را دنیای رویاهای عروسکی غرق می کنند.

«شهلا رستمی»