هنرمندنیوز: این فیلم سیاه و سفید، به تازگی بسیار از آن در سینما ایران استفاده می شود و همیشه چندان با داستان و زمان آن همخوانی ندارد، به جنبه تاریک آن می افزاید، به ویژه این که دکور فیلم، گرچه به عنوان پس زمینه به جاست، اما خشک و نازاست. بنا براین نیازی به رنگ ندارد.

گقتنی است که او در فیلم پیشینش، “دشت خاموش” هم به پاره ای از دشواری ها وناهنجاری های اجتماعی پپداخته بود. آن فیلم سیاه وسفید نیز جایزه بخش افق های فستیوال ونیز را در سال ۲۰۲۲ ، از آن خود کرد.  به گونه ای می توان این دوفیلم را یک دوگانه به شمار آورد.

فیلم شهر خاموش  با گشایش دوربین به روی همان فضائی که سخنش رفت آغاز می شود. ما می بننیم که زنی به نام “بمانی” (باران کوئری) در جستجوی  گرفتن خبری از فرزندش به این مکان دور افتاده و گورستان اتومبیل های در هم شکسته آمده است. او پس از ده سال زندان به اتهام فتل شوهرش، رد پای بردار شوهری را پیدا کرده که در این مکان زندگی و کار می کندو  تنها کسی است که می تواند به او کمک کند. از همان آغاز، دربان این گورستان لاشه های اتومبیل، سپس “مهندس” (بابک کریمی) ، صاحب این مکان، “ابی” (علی باقری) (برادر شوهر)، هر کدام کمک خود به اورا شرطی می کنند.

در کنار این دکه ها هم یک دستگاه بزرگ هیدرولیک له کردن خورد روها همچون دیوی لاشه های انباشته شده  را  می بلعد و تفاله آنها را به بیرون تف می کند. هر کدام از صحنه ها و ابزار این  دکور و نیز چیده مان مینمالیست و از جمله نماهای بزرگ از یک گستره کویر مانندو همچنین بسته شدن درهای آلونک ها پس از  ورود بمانی، زنی که در چنگال نا امیدی له شده اما توانا و پراراده برای دستیابی به خواستش است، از درد بزرگ یک زن می گویند و سرنوشت بخشی از یک فاجعه بزرگ اجتماعی  را نمایندگی می کنند.  ضرب آهنگ، تکرار و موسیقی فیلم نیز به توانائی آن می افزایند.

درباره جنبه نمادین این فیلم سخن بسیار می توان گفت، اما دربک جمله می توان آن را نماینده وضع زنان بی یار و یاور در جامعه ای مرد سالار به شمار آورد که در عین حال به این فشارها تن در نمی دهند و به هر بهائی که شده، ولو این که این گورستان لادشه های خود رو، به گور آنها نیز تبدیل شود، از مبارزه بر نمی ایستند.

«شهلا رستمی»