هنرمندنیوز: از چندی پیش نام “ژرار دوپاردیو”، چهره جهانی و بسیار سرشناس سینمای فرانسه، در رسوائی ها و ماجراهائی برده می شود که همگی به زنان، دست درازی و یا تجاوز به آنان پیوند می خورند. اما ضامن نارنجک با پخش یک فیلم مستند از این هنرپیشه ی بسیار توانا کشیده شد که در ان “دوپاردیو” با سخنانی زشت و بی پرده از زنان و حتا از یک دختر ده ساله ی اسب سوار سخن می گفت.
پس از پخش این فیلم، موج پرخاش ها بالا و بالا تر گرفت تا جائی که خانم وزیر فرهنگ فرانسه،”ریما عبدالملک”، گفت که “دوپاردیو” مایه ننگ فرانسه است. البته، رئیس جمهوری فرانسه این سخنان او را نپسندید و گفت با او مشورتی نشده است.
پس از آن هم چرخ یورش ها شتاب بیشتری گرفت وپیش از آن که کمیته برگزیننده کاندیداهای مدال افتخار “لژیون دونور”، تصمیم به باز پس گرفتن مدال او بگیرد، وکیلان “دوپاردیو” گفتند که او مدال خود را در اختیار وزیر فرهنگ می گذارد. مشابه همین کمیته در کانادا هم چنین کاری را انجام داد. شهر کوچکی در بلژیک، در نزدیکی مرز فرانسه، که “دوپاردیو” در ان خانه ای دارد و در آن هر از گاه زندگی می کند نیز “مدال” شهروند افتخاری او را پس گرفت. البته، همه در انتظار حکم دادگاه بر مبنای شکایت های انجام گرفته هستند.
حال باید دید دوست وی، “ولادیمیر پوتین” که به او ملیت روسی را داده، چه واکنشی نشان خواهد داد. البته با بالا گرفتن موج زن ستیزی و برقراری فوانین مرد سالار واپس گرا در روسیه، نباید چندان انتظار واکنشی سختگیرانه را کشید.
به هر رو، هم اکنون زبان ها گشوده شده و بسیاری از هرز رویها ی این شخصیت به هنگام فیلمبرداری وبا زنان دور وبرش سخن می گویند.
طی این شصت سال کار سینمائی و بازی در ۱۸۹ فیلم، “دوپاردیو” تصویری زها شده از هر گونه بند از خود نشان داده است و همه از توجه بیش از اندازه ی وی به زنان، چه به هنگام کار و چه در گفتگوهایش، خبر داشتند. اکنون اما دو شکایت درمورد تجاوز، یکی در سال ۲۰۱۸ و دیگری در سال ۲۰۲۳ در دادگاه علیه اوثبت شده است. دهها زن دیگر هم به رفتار ناشایست او با آنها بین سالهای ۲۰۰۰ و ۲۰۲۲ سخن می گویند. حدود پانزده زن هم او را متهم به خشونت جنسی کردند.
ماجرای دلخراشی هم که روز پیش از بخش مستند رسوا کننده رخ داد، توجه بیشتری را به این ماجرا کشید : در روز ۶ دسامبر، هنرپیشه ی شصت ساله ای به نام “امانوئل دو به ور” که در سال ۱۹۸۰ در فیلم “دانتون” با “دوپاردیو” همبازی بود، درگذشت ، پیکر او پس از پریدن در روزخانه “سن” از آب گرفته شده به بیمارستان برده شد. اما وی سرانجام درگذشت. همسر این هنرپیشه در روز ۲۹ نوامبر خبر از ناپدید شدن وی ویادداشت نگران کننده ای که به جا گذاشته بود، به پلیس داده بود. او نیز “دوپاردیو” را متهم به خشونت های جنسی کرده بود.
خانواده “ژرار دوپاردیو” که از رفتار او به عنوان کسی که همواره می خواهد دیگران را شوکه کند یاد می کنند و می گویند که او فربانی موج بزرگی شده که به راه افتاده است. آنها می افزایند که او در زندگی خصوصی با فرزندان و نوه هایش بسیار مهربان و خجالتی است و می افزایند که می بایست این سخنان ناسنجیده، بی ادبانه و گستاخانه را از رفتارش جدا نمود.
پس از ماجرای “هاروی وینشتین”، تهیه کننده سرشناس آمریکائی و رسوائی هائی که به زندانی شدنش انجامید، این دومین بمب بزرگی است که در دنیای سینما می ترکد که پیامد همان بمب نخستین و موج “می تو” ئی است که پس از آن به وجود آمده است.
رقتار هنرمندان سرشناس و سوءاستفاده آنها از محبوبیتشان ( که در میان شمار بسیاری از مردان پرنقوذ و به ویژه پولدار و سرشناس بی هنر دیگر هم دیده می شود)، همواره وجود داشته، اما کمابیش توسط بهره وران یک صنف یا گروه به گونه ای خفه و خاموش شده است. بیشتر با پول و گاه نیز با سر به نیست کردن. اما با فاش سازی های پس از “می تو”، ستایش کنندگان هنرمندان سر در گم شده اند چون در آنها این پرسش به وجود آمده که آیا باید شخص را از هنرش جدا ساخت ؟ آیا باید آنها را تحریم نمود ؟ پرسشی که پاسخ آن بس دشوار است چرا که، به ویژه در مورد ستارگان سینما، ندیدن فیلم های گذشته آنان نه تنها دردی را دوا نمی کند، بلکه بدین ترتیب، کسانی هم، که شمارشان بسیار بالاست، که بر روی فیلم کار کرده اند و بدون آنها تهیه فیلم ممکن نمی شد، تنبیه می شوند. در مورد خوانندگان، شاید بتوان این کار را آسان تر انجام داد، کما اینکه، جز در موارد اشاره ی تاریخی به یک جریان ویا دوران، ما دیگر صقخات “مایکل جکسون” را نمی شنویم. دیگر این که ما از زندگی بسیاری خبری نداریم و اگر قرار باشد آثار همه ی آن نابغه هائی که دنیای هنر را جلا بخشیده اند،پاک شوند، شاید دیگر چندان اثری بر جا نماند !!
آنچه روشن است این است که از این پس، شاید دست درازان و کسانی که بر این باورند که پول و سرشناسی آنها را از فرمانبردازی از ارزش ها و قانون ها بری می کند، پیش از گوش سپردن به خواست های نکوهش پذیرشان، کمی بیاندیشند !!
«شهلا رستمی»
ثبت دیدگاه